English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
closed to pedestrians U عبورپیادهممنوع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pedestrians U پیاده
PEDESTRIANS U محل عبور عابر پیاده
pedestrians U وابسته به پیاده روی مبتذل
pedestrians U بیروح
closed <adj.> <past-p.> U بندآورده شده
closed <adj.> <past-p.> U سد شده
closed <adj.> <past-p.> U بسته شده
closed <adj.> <past-p.> U مانع شده
closed <adj.> <past-p.> U مسدود شده
closed <adj.> <past-p.> U بلوکه شده
closed U محصور
closed U وضع اماتوری یاحرفهای
closed U پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
closed U بسته
closed U ممنوع الورود
closed U محرمانه بسته
closed U مسدود
closed system U سیستم بسته
closed system U سازگان بسته
closed traverse U خطوط متقاطع
closed traverse U پیمایش بسته
closed system U نظام بسته
closed system U منزوی
closed routine U روال بسته
closed sea U دریای غیر ازاد
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed society U جامعه بسته
closed stock U اجناس ذخیره
closed stock U اجناس انبارشده ثابت
closed subroutine U زیرروال بسته
closed subroutine U زیرروال مسدود
closed system U نظام اقتصادی بسته
closed universe U جهان بسته
closed universe U جهان متناهی
closed variation U واریاسیون بسته
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
closed meeting U گردهمایی محرمانه
closed conference U گردهمایی محرمانه
closed meeting U نشست مسدود
closed variation U دفاع تاراش
normally closed contact U اتصال معمولا بسته
closed to bicycles U دوچرخهسواریممنوع
closed to motorcycles U موتورسواریممنوع
closed to trucks U عبورکامیونممنوع
He is closed -fisted. <proverb> U آدم خسیسى است .
closed back U بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
closed conference U نشست مسدود
closed network U شبکه بسته
closed circuit U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed shop U سیستم بسته
closed circuits U مدار بسته
closed area U منطقه بسته
closed circuits U تلویزیون مداربسته
closed area U منطقه ممنوعه
closed circuit U مدار بسته
closed chain U زنجیر حلقهای
closed circuit U تلویزیون مداربسته
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed shop U موسسه کارشناسی
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shops U سیستم بسته
closed shops U با کارکردانحصاری
closed shops U موسسه کارشناسی
closed shop U با کارکردانحصاری
closed shops U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed mortgage U سند رهنی غیر ازاد
closed group U گروه بسته
closed height U حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed indent U دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed joint U کوربند
closed loop U حلقه بسته
closed loop U حلقه مسدود
closed mind U ذهن بسته
closed game U بازی بسته
closed formation U فرم بسته پیادهای
closed defence U دفاع بسته در روی لوپس
closed fist U مشت بسته
closed file U فایل بسته
closed file U ستون بسته
closed economy U اقتصاد بسته
closed-door meeting U مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
closed circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
closed-circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed-circuit camera U دوربین نظارت
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
closed magnetic core U هسته مغناطیسی بسته
closed jet tunnel U تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
closed circuit tunnel U تونل مدار بسته
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
closed bus system U سیستم گذر بسته
closed coil armature U ارمیچر مدار بسته
abel closed tester U دستگاه ابل
closed magnetic circuit U مدار مغناطیسی بسته
closed footed magnet U اهنربای چنبری
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
cubic closed packed structure U ساختار مکعبی تنگچین
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
He closed the door against the peace agreement. U تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com